هفته نامه «نماینده»؛ عارفه سلیمی/ در کافه گپ این هفته سراغ «علی درستکار» مجری سرشناس سیما رفتیم و صحبت از ریزهکاریهای زندگی مجری صریح الهجه برنامه «این شبها»، گفتوگویی چالشی را رقم زد...
چه چیزی از دوران کودکی برای شما خاطره انگیز و خاص بوده است؟
هم زیستی با مادربزرگ و پدربزرگ پدریام که برای من بسیار عزیز و دوست داشتنی بودند و آموزههایی که از پدربزرگ حکیم ولی تحصیلنکردهام میآموختم؛ چیزهایی که تا کنون نیز همراه من است و از سرمایههای تربیتی، شخصی و اجتماعی من به شمار میرود.
در دوران تحصیل درس خوان بودید؟
هیچ وقت در دوران تحصیل درسخوان نبودم بلکه درس نخوان بودم؛ هنوز هم درس خوان نیستم اما به احتمال زیاد شنونده خوبی هستم، مطلبی را گوش میدهم، یاد میگیرم.
چطور با همسرتان آشنا شدید و به چه وسیلهای ازدواجتان صورت گرفت؟
یک نسبت سببی با خانواده همسرم داشتیم، از این طریق مادرم شناخت داشتند و به پیشنهاد ایشان به خواستگاری رفتیم. مراسم عقدمان زنانه در خانه مادرخانمم و مردانه در خانه همسایه روبهروي آنها بود و مراسم به شکل سنتی رایج در یزد برگزار شد. مراسم عروسی نیز آن طور که خاطرم است خانگی بود اما عکاس و فیلمبردار داشتیم و حدود ۵۰ هزارتومان پول بابت آن پرداخت کردیم. در کل مراسم ما به شیوه زندگی مردم یزد برگزار شد، به این معنا که یزدیها حسابگرانه خرج میکنند بر خود سخت نمیگیرند که فقر را بر غنا ترجیح دهند اما روی خرده پولهایی که ته جیبشان باقی میماند، حساب میکنند.
در آن زمان شما چند سال داشتید و همسرتان چند ساله بودند؟
من ۲۷ سال داشتم و ایشان ۲۰ سال
چه شرط یا ملاکی برای ازدواجتان داشتید؟
اصل و نسب، دین و ایمان، اخلاق و رفتار و البته خوشگلی (خنده)
مهریه همسرتان چقدر بود؟
دقیق یادم نیست به نظرم ۱۱۰ سکه
وقتی ازدواج کردید، درآمد و وضع زندگیتان چطور بود؟
در آن زمان من دانشجو بودم و شغل نداشتم قرار شد عقد کنیم تا انشاءالله کارم نیز معلوم شود. در فاصله عقد و عروسی بود كه تلویزیون فرصتی پیدا شد و من آزمون مجریگری دادم و شاید از برکت ازدواج بود که پذیرفته شدم و کار پیدا کردم. من هیچ وقت استخدام رسمی تلویزیون نشدم، الان نیز حقوق بگیر نیستم و نمیخواهم که باشم. کارم به صورت موردی است و هنر و توانم در همین اجرا است و به صورت مقطعی به صورت حقیقی یا حقوقی در زمینه فرهنگ، رسانه و دین و جامعه كار ميكنم. ثانیهای هم نگران درآمد و پول نبودهام و به شدت راضی هستم.
شما چند فرزند دارید؟
دو دختر؛ دختر اولم سال اول دانشگاه در یک دانشگاه دولتی کامپیوتر میخواند. دختر دومم نیز کلاس هشتم است. هر دو نیز در همه مقاطع در مدارس دولتی تحصیل کردهاند.
معمولاً با فرزندانتان چه تفریحهایی میکنید؟
مثل همه مردم دید و بازدید فامیل داریم. در خانه نیز با هم حرف میزنیم و زمان سپری میکنیم. ارتباط فامیلی در میان بستگان ما چه از جانب خانم و چه فامیلهای بنده بسیار قوی و پهناور است. بنابراین به قدری دید و بازدید فامیلی وجود دارد که ما را از دیگر تفریحات مرسوم مستغنی میکند. در عین اینکه گریزی از این دست تفریحها نداریم و اگر لازم باشد، سینما، پارک، تئاتر و ... نیز میرویم.
شما فکر میکنید آن قدر با بچههایتان صمیمی هستید که اگر مشکلی برایشان پیش بیاید به راحتی با شما مطرح کنند؟
از نظر من بله، ولی احساس میکنم آن طور كه باید، خودشان این گونه فکر نمیکنند؛ به هرحال از طریق مادرشان مسائل به من منتقل میشود. شاید از نظر بچههایم کمی تندخو باشم و به این دلیل از این موضوع هراس داشته باشند. البته این عبارات را با کمال تأسف میگویم و همواره در این باره تلاش کردهام؛ میان من و بچهها عباراتی با ادبیات رایج و مورد پسند آنها جاری میشود ولی گاهی حس کردهام که چنین نظری دارند.
همسرتان هم شاغل هستند؟
خیر الحمدالله
چرا الحمدالله؟
به این دلیل که من اساساً با اشتغال خانمها در حرفهای غیرزنانه مخالفم. البته درگیر نمیشوم و مخالفت من هم توضیحاتی دارد. این نوع اشتغال جز آفتهایی که برای خانواده فرساینده و برای جامعه مشکل آفرین خواهد داشت، چيز ديگري با خود ندارد. زن از نظر من عنصری است بسیار برتر از مرد و دارای ویژگیهایی است مخصوص که بعضی از این ویژگیها ملکوتی است. آنها را زنان قدر نمیشناسند و صرفاً برای اینکه از یک رسم جاری جامعه تابعیت کنند، چشم خودشان را به روی امتیازهای مخصوص به خود میبندند. فرض کنید یک زن ۳۰ سال که طول دوره خدمت یک نیروي استخدامی دولتی است، کار کند. تمام این ۳۶۰ ماه اگر روزانه به این خانم ۲ میلیون تومان پرداخت شود، چیزی حدود ۷۰۰ میلیون تومان میشود. اگر یک ریا ل از این پول را مصرف نکند و همه را پسانداز کند، آیا با این مقدار میتواند صاحب یک زندگی خوب متوسط در تهران بشود؟
حتما تأیید میکنید که این مبلغ خرج میشود و هیچ کس نیست که حتی بتواند نیمی از این مبلغ را پسانداز کند اما پس از گذشت این ۳۰ سال از لطافت زنانه، جوانی و نشاط این زن چیزی باقی نمانده است و آنچه که برای او باقی میماند، چیزی جز خستگی و فرسودگی نیست. جز شغلها و مسئولیتهایی از قبیل پرستاری و آموزگاری و شغلهایی مخصوص به زنان که نه میشود مردان متکفل آن باشد و نه شایسته است.
چقدر اهل خرید هدیه برای همسرتان هستید و فکر میکنید چه هدیهای ایشان را خیلی خوشحال میکند؟
کم ولی نه مطلقاً. نمیدانم چه هدیهای ایشان را خوشحال میکند(خنده)
در کارهای منزل به همسرتان کمک میکنید؟
کمک نمیکنم، کار میکنم و منتی بر او ندارم. ظرف شستن را خیلی دوست دارم.
آشپزیتان هم خوب است. چه غذایی خیلی خوب درست میکنید؟
گاهی مواد مختلف غذایی را هپلی هپو (درهم برهم) قاطی میکنم و غذاهای مخصوص به خودم را درست میکنم. تقریباً اقسام غذاها را بلدم و هرچی درست کنم خوب از آب در میآید.
اگر وقت خالی داشته باشید، عموماً به چه کاری مشغول میشوید؟
میخوابم
در خانه چقدر اهل عصبانیت هستید و اگر عصبانی شوید، چه میکنید؟
مثل همه ممکن است به طور نسبی صدایم بالا برود. اما به حساب خودم از حدود پانزده سال پیش سعی جدّی برای تغییر رفتار و کنترل عصبانیتهایم داشتم و به نظر خودم تا حد زیادی موفق بودهام.
هر دو نفر در اوج تفاهم هم که باشند، در زندگی مشترکشان اختلاف نظر و دعوا پیش میآید. شما عموماً چگونه این اختلافات را حل میکنید؟
حتماً همین طور است. گاهی حرف میزنیم و خیلی وقتها یکی تسلیم دیگری میشود و گذشت میکنیم. اما تأکید میکنم که گذشت ایشان بسیار بسیار بیشتر از من است
نظر شما